حسین زحمتکش 1

چه صادقانه برایت غزل سرودم و تو


چه بی ملاحظه گفتی : چقدر بی کاری !

روشنا! ۱ نظر ۰ خوشم اومد :)

رهی معیری 1

یا درد و غمی که داده ای، بازش گیر

یا جان و دلی که برده ای، بازش ده

روشنا! ۰ خوشم اومد :)

رسول یونان 1

شعروگرافی 15

روشنا! ۰ خوشم اومد :)

آرش نژادی 1

می دانم !
آخر یک روز…

خسته می شود از نیامدنش
شوخی که نیست!

مگر آدم…
چقدر می تواند نیاید...

روشنا! ۱ خوشم اومد :)

فاطمه فراهانی 1

گفتند که از هر چه بترسی به سرت می آید


من اگر از تو بترسم به سرم می آیی؟!!؟!!


روشنا! ۳ خوشم اومد :)

هوشنگ ابتهاج 2

جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

روشنا! ۱ خوشم اومد :)

مهدی فرجی 3

که هرچه سعی کنم ناگزیر می ریزد


غمِ همیشه ام از خنده های زورکی ام

روشنا! ۱ نظر ۱ خوشم اومد :)

هوشنگ ابتهاج 1

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه

این دیده از ان روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه ایام دل آدمیان است...

روشنا! ۱ خوشم اومد :)

فواد میرشاه ولد 1

در سرم باش و بیا یکسره سرسام بده

قدری از باده ی ته مانده در آن جام بده


روشنا! ۰ خوشم اومد :)

ناظم حکمت 2

شادی کوچکی میخواهم

آنقدر کوچک که کسی نخواهد آن را از من بگیرد


روشنا! ۰ خوشم اومد :)
شعرایی که ازشون خوشم اومده رو میذارم
تا جایی بشه با نام شاعر...
تگ ها
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان